دنیای مطالب

پشتيباني آنلاين
پشتيباني آنلاين
آمار
آمار مطالب
  • کل مطالب : 465
  • کل نظرات : 71
  • آمار کاربران
  • افراد آنلاين : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آمار بازديد
  • بازديد امروز : 1213
  • بازديد ديروز : 1004
  • ورودي امروز گوگل : 121
  • ورودي گوگل ديروز : 100
  • آي پي امروز : 404
  • آي پي ديروز : 335
  • بازديد هفته : 2456
  • بازديد ماه : 9784
  • بازديد سال : 224899
  • بازديد کلي : 573693
  • اطلاعات شما
  • آي پي : 13.58.38.184
  • مرورگر :
  • سيستم عامل :
  • امروز :
  • نظرسنجي
    دوست دارید بیشتر چه مطالبی در وبلاگ بزارم؟
    درباره ما
    دنیای مطالب
    * به وبلاگ من خوش آمدید * *Welcome to my weblog*
    امکانات جانبي

    انشای خنده دار و خواندنی کودکی درباره ازدواج

    هر وقت من یک کار خوب می کنم مامانم به من می گوید بزرگ که شدی برایت یک زن خوب می گیرم.تا به حال من پنج تا کار خوب کرده ام و مامانم قول پنج تایش را به من داده است حتمن ناسرادین شاه خیلی کارهای خوب می کرده که مامانش به اندازه استادیوم آزادی برایش زن گرفته بود.

    ولی من مؤتقدم که اصولن انسان باید زن بگیرد تا آدم بشود ، چون بابایمان همیشه می گوید مشکلات انسان را آدم می کند. در عزدواج تواهم خیلی مهم است یعنی دو طرف باید به هم بخورند. مثلن من و ساناز دختر خاله مان خیلی به هم می خوریم. از لهاز فکری هم دو طرف باید به هم بخورند، ساناز چون سه سالش است هنوز فکر ندارد که به من بخورد ولی مامانم می گوید این ساناز از تو بیشتر هالیش می شود.

    در عزدواج سن و سال اصلن مهم نیست چه بسیار آدم های بزرگی بوده اند که کارشان به تلاغ کشیده شده و چه بسیار آدم های کوچکی که نکشیده شده. مهم اشق است ! اگر اشق باشد دیگر کسی از شوهرش سکه نمی خواهد و دایی مختار هم از زندان در می آید من تا حالا کلی سکه جم کرده ام و می خواهم همان اول قلکم را بشکنم و همه اش را به ساناز بدهم تا بعدن به زندان نروم.

    مهریه و شیر بلال هیچ کس را خوشبخت نمی کند. همین خرج های ازافی باعث می شود که زندگی سخت بشود و سر خرج عروسی داییمختار با پدر خانومش حرفش بشود دایی مختار می گفت پدر خانومش چتر باز بود.

    خوب شاید حقوق چتر بازی خیلی کم بوده که نتوانسته خرج عروسی را بدهد. البته من و ساناز تفافق کرده ایم که بجای شام عروسی چیپس و خلالی نمکی بدهیم. هم ارزان تر است ، هم خوشمزه تراست تازه وقتی می خوری خش خش هم می کند! اگر آدم زن خانه دار بگیرد خیلی بهتر است و گرنه آدم مجبور می شود خودش خانه بگیرد. زن دایی مختار هم خانه دار نبود و دایی مختار مجبور شد یک زیر زمینی بگیرد.

    میگفت چون رهم و اجاره بالاست آنها رفته اند پایین! اما خانوم دایی مختار هم می خواست برود بالا! حتمن از زیر زمینی می ترسید. ساناز هم از زیر زمینی می ترسد برای همین هم برایش توی باغچه یک خانه درختی درست کردم. اما ساناز از آن بالا افتاد و دستش شکست.. از آن موقه خاله با من قهر است. قهر بهتر از دعواست. آدم وقتی قهر می کند بعد آشتی می کند ولی اگر دعوا کند بعد کتک کاری میکند.

     



    نظر یادتون نره

    مطالب مرتبط

    بخش نظرات اين مطلب


    براي ديدن نظرات بيشتر روي شماره صفحات در زير کليک کنيد

    نام
    آدرس ایمیل
    وب سایت/بلاگ
    :) :( ;) :D
    ;)) :X :? :P
    :* =(( :O };-
    :B /:) =DD :S
    -) :-(( :-| :-))
    نظر خصوصی

     کد را وارد نمایید:

    آپلود عکس دلخواه:

    نويسندگان
    تبادل لينک هوشمند

      تبادل لینک هوشمند
      برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دنیای مطالب و آدرس d-m.loxblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد*از همکاری شما متشکریم*






    به دنیای مطالب امتياز دهيد